نوشته های من

گوناگون

نوشته های من

گوناگون

آلبوم چشمات از مهرنوش

آلبوم جدید مهرنوش

چشمات

برای دانلود





MP3 128        دانلود یکجا

01 Ghadam Ghadam.mp3      
02 Kam Miyaaramet.mp3      
03 Cheshmat.mp3      
04 Naro.mp3      
05 Baavar.mp3      
06 Komak Nemikoneh.mp3      
07 Zane Zemestoun.mp3      
08 Bi To.mp3      
09 Hidden Track.mp3      

آلبوم یادگاری سیاوش قمیشی

آلبوم سیاوش قمیشی

یادگاری

آماده برای دانلود




 01 Yadegari.mp3 4.2 MB Feb-14-11
 02 Bi To.mp3 3 MB Feb-14-11
 03 Bikhial.mp3 3.4 MB Feb-14-11
 04 Fereshte.mp3 3.2 MB Feb-14-11
 05 Kheili Mamnoon.mp3 3.6 MB Feb-14-11
 06 Alaki.mp3 2.7 MB Feb-14-11
 07 Bonbast.mp3 3.2 MB Feb-14-11
 08 Bi To (Remix).mp3 3.5 MB Feb-14-11
 09 Kalafe.mp3 3.4 MB Feb-14-11
 10 Hedie (Remix).mp3 4.1 MB Feb-14-11

تنظیم تنفس در دویدن

این مطلب نکاتی را به شما خواهد گفت که با به کار بستن آنها خواهید توانست تنفس خود را هنگام دویدن بهبود ببخشید.

به عبارت دیگر زود به نفس نفس نیفتید !

تنفس مناسب  یکی از عوامل اساسی برای دویدن است.
 به همین خاطر تنکنیک های زیادی برای تنظیم و بهبود بخشیدن تنفس ( دم و بازدم ) هنگام دویدن وجود دارد .
 مواردی که در این مطلب می خوانید تعدادی از این تکنیک ها و نتیجه بررسی چندین سایت معتبر و فعال در زمینه های دویدن است .
برگرفته از : iwrite.ir

برای مطالعه به ادامه مطلب بروید  . . .

10 درس شگفت انگیز از زندگی انیشتین


.1 کنجکاوی را دنبال کنید

“من هیچ استعداد خاصی ندارم .فقط عاشق کنجکاوی هستم “

چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید ؟ من کنجکاو هستم. مثلا پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد .به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام . شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید ؟

پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.

2 .پشتکار گرانبها است

“من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی میگذارم”

تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند.مانند تمبر پستی باشید ؛ مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید .

با پشتکار می توانید به مقصد برسید.

3 .تمرکز بر حال

“مردی که بتواند در حالی که دختر زیبایی را می بوسد با ایمنی رانندگی کند ، به بوسه اهمیتی را که سزاوار آن هست نمیدهد “

پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی .من دوست داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز .یاد بگیرید که در حال باشید.تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام میدهید.

انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است .

4 .تخیل قدرتمند است .

“تخیل همه چیز است .می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود .تخیلی به مراتب از دانش مهم تر است “

آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید ؟ تخیل از دانش مهم تر است ! تخیل شما پیش نمایش آینده شما است .نشانه واقعی هوش دانش نیست ، تخیل است.

آیا شما هر روز ماهیچه های تخیلتان را تمرین می دهید ؟اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.

5 .اشتباه کردن

“کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمیگیرد “

هرگز از اشتباه کردن نترسید .اشتباه شکست نیست .اشتباهات شما را بهتر،زیرک تر و سریع تر می کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید . قدرتی که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید .

من این را قبل گفته ام ،و اکنون هم می گویم ، اگر می خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را ۳ برابر کنید .

6 .زندگی در لحظه

“من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم ،خودش بزودی خواهد آمد”

تنها راه درست آینده شما این است که در “همین لحظه ” باشید .

شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید .،بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار است، که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دارید .این تنها زمانی است که اهمیت دارد ، این تنها زمانی است که وجود دارد .

7 .خلق ارزش

“سعی نکنید موفق شوید ، بلکه سعی کنید با ارزش شوید “

وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید،وقت خود را صرف ایجاد ارزش کنید .اگر شما با ارزش باشید ،موفقیت را جذب می کنید

استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید ، بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد .

تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد .

8 .انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید.

“دیوانگی : انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن “

شما نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید ،به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید، و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.برای اینکه زندگی تان تغیر کند، باید خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد.

9 .دانش از تجربه می آید .

“اطلاعات به معنای دانش نیست . تنها منبع دانش تجربه است “

دانش از تجربه می آید . شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید ، اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد .شما باید این کار را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید .تکلیف چیست ؟ دنبال کسب تجربه باشید !

وقت خودتون رو صرف یادگرفتن اطلاعات اضافی نکنید .دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید .

10 .اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید.

“اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد”

۲ گام هست که شما باید انجام بدهید .اولین گام این است که شما باید قوانین بازی که می کنید را یاد بگیرید ،این یک امر حیاتی است.گام دوم این که شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید .اگر شما بتوانید این ۲ گام را انجام دهید موفقیت از آن شما می شود .

سیصد گل سرخ داریوش

موزیک زیبا و شنیدنی سیصد گل سرخ از داریوش عزیز

برای دانلود

پیشنهاد میکنم این موزیک زیبا رو دانلود کنید



متن موزیک

 

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی

ما را ز سر بریده می ترسانی

ما گر زسر بریده می ترسیدیم

در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

 

در محفل عاشقان خوشا رقصیدن

دامن زبساط عافیت برچیدن

در دست سر بریده ی خود بردن

در یک یک کوچه کوچه ها گردیدن

 

هرجا که نگاه می کنم خونین است

از خون پرنده ای گلی رنگین است

در ماتم گل پرنده می موید و گل

از داغ دل پرنده داغ آجین است

فانوس هزار شعله اما در باد

می سوزد و سرخوش است و چین واچین است

یعنی که به اشک و مویه خود گم نکنی

از عشــــق هر آنچه می رسد شیرین است

 

در آتش و خون پرنده پر خواهد زد

بر بام بلند خانه پر خواهد زد

امشب که دوباره ماه بالا آمد

می آید و باد پشت در خواهد زد

یک ساقه ی سبز در دلم خواهد کاشت

مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد

صد جنگل صبح در هوا می شکفد

خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد

 

با تشکر از سایت هواداران داریوش

دوست اینترنتی


با توجه به سبک زندگی شلوغی که ما امروز داریم، دشوار بنظر می رسد که بتوان در خیابان و یا یک قهوه خانه فرد مناسب خود را پیدا کرد. اما ممکن است این فرد مناسب بر روی اینترنت منتظر شما باشد. بله تنها با کلیک موس کامپیوتر می توانید او را بیابید. مشخصات خود را وارد می کنید و یک عکس جذاب هم به آن اضافه می کنید و پس از آن در انتظار دریافت یک چشمک و یا شاید حتی یک ایمیل می نشینید.

تا ده یازده سال پیش زوج ها یکدیگر را در جشن ها و میهمانی های دوست و فامیل پیدا می کردند. اما با بیشتر شدن فشار کار روزمره و پیشرفت بیش از پیش تکنولوژی راه جدیدی برای یافتن دوست و همسر پیدا شد. در سال 1994 یک گروه از افراد خوش فکر برای اولین بار شرکت خدمات دوستیابی را با نام مچ دات کام (1) بنیان گذاردند.

امروز 800 شرکت در سراسر آمریکا به ارائه این نوع سرویس اینترنتی به بیش از 40 میلیون نفر مشغولند. هدف اصلی سرویس های اینترنتی دوستیابی کمک به مشترکان خود برای داشتن روابط مستحکم و بلند مدت می باشد. گرچه همه این شرکتها مدعی اند که در نوع خود بهترین هستند اما تفاوت هایی بین آنها وجود دارد: برای نمونه ای هارمونی (2) مفتخر است که در مقایسه با سایر شرکتها مشترکانش بیشترین تعداد ازدواج را داشته اند. و یا شرکت ترو دات کام (3) به مشترکان خود اطمینان می دهد که با بررسی سوابق و گذشته مشترکان به مجرمان و افراد خلافکار اجازه استفاده از این سیستم را نمی دهد.

علاوه بر این موسسات اینترنتی دوستیابی دیگری وجود دارند که تنها مختص گروه های قومی، مذهبی، و یا زبانی خاصی هستند. اما وجه مشترک همه این شرکت ها این است که به افراد مجرد برای دستیابی به روابط مناسب کمک می کنند. این واقعیت که هم اکنون بیش از 40 میلیون نفر از این خدمات استفاده می کنند می تواند حاکی از اعتماد و امید مردم به بازدهی این شرکت ها باشد.

کتلین رالدن کارشناس دوستیابی در شرکت مچ دات کام می گوید بیش از 15 میلیون نفر در سراسر جهان از خدمات این شرکت بهره می گیرند. وی می افزاید: افراد مجرد به طور فزاینده ای به دنیای اینترنت روی می آورند و به نظر می رسد که این به تدریج به هنجاری برای زوج ها تبدیل می شود.

هرب وست بنیانگذار و رئیس شرکت ترو دات کام پیش بینی می کند که در آینده همه افراد مجرد برای یافتن دوست و همسر خود به اینترنت رجوع کنند.

شبکه تلویزیونی ای بی سی یک برنامه مستند تهیه نموده که طی آن یازده زن مجرد از سیستم دوستیابی اینترنتی استفاده نموده و تجربیات خود را با یکدیگر در میان می گذارند.

امروز میلیون ها نفر در سراسر دنیا وارد شبکه مجازی اینترنت شده، اسامی مستعاری برای خود بر می گزینند ، پرسشنامه های دوستیابی و همسریابی را پر می کنند و به جستجو برای یافتن ''''همروح'''' خود می پردازند. به گفته رالدن ''''تکنولوژی معنی عشق را تغییر نداده بلکه تنها برداشتن گام های نخستین برای یافتن آن را تسهیل نموده است.''''

اما دوستیابی اینترنتی می تواند محسنات دیگری نیز داشته باشد. دکتر جیم هوران روانشناس ترو دات کام می گوید که این شرکت علاوه بر دوستیابی و همسریابی به افراد کمک می کند که چگونه روابط مستحکمی بنا کنند. وی می گوید: ''''فیلم های هالیوودی و رمان های عاشقانه به مردم چنین القاء می کند که عشق تنها ظاهر فیزیکی و جسمی افراد را تشکیل می دهد اما دوستیابی اینترنتی به افراد می آموزد که باید به لایه های عمیق تری رفته و همنوایی روحی و ذهنی را نیز مد نظر داشته باشند.''''

دوستیابی اینترنتی همچنین این امکان را به افراد می دهد که پیش از ملاقات با خصوصیات یکدیگر آشنا شده و حتی بتوانند طرف دیگر را از طریق دوربین وبکم ببیینند و آنگاه نسبت به ادامه روابط خود تصمیم بگیرند. بسیاری از این آشنایی ها به ازدواج ختم می شود. برای نمونه ملانی و میشل در ژوئیه 2002 از طریق اینترنت با یکدیگر آشنا شدند. آنها حدود پنج هزار کیلومتر به دور از یکدیگر زندگی می کردند. اما سه سال بعد ملانی از فلوریدا به سیاتل نقل مکان کرد و با میشل ازدواج نمود.

دوستیابی اینترنتی لزوما برای همه مناسب نیست و مثل هر نوع شیوه دیگر دوستیابی می تواند به شکست بیانجامد. اینترنت صرفا راه دیگری برای افراد مجرد می گشاید

دوستیابی و همسریابی های اینترنتی

آیین دوست یابی

خلاصه آیین دوست یابی
بخش اول کتاب آیین دوست¬یابی نوشته¬ی دیل کارنگی
فصل اول
اگر می خواهید عسل بردارید به کندو لگد نزنید
زمانی را تصور کنید که شخصی کاری کرده که شما آن کار را یا دوست ندارید و یا اشتباه می دانید. خوب. معمولا شروع می کنید با لحن خشن صحبت کردن که تو این کار را درست انجام ندادی و...
بیایید در مورد این موضوع کمی فکر کنیم. اگر شخص مقابل می دانست که این کار غلط است و یا از انجام آن هدفی نداشت؛ خوب چرا خود را به زحمت انداخت و آن را انجام داد. فکر کنید. هر کسی که کاری انجام می دهد یا فکر می کند که آن کار درست است و یا از انجام آن هدفی دارد. از تصمیم های بزرگ گرفته تا کار های کوچکی که فقط برای اذیت و آزار هستند.
در کل سرزنش و انتقاد و گلایه سبب تغییر نمی شوند. با این کار ما تنها سعی می کنیم خودمان را راحت کنیم و عقده ی دلمان را سر دیگران به وسیله ی انتقاد از آنها خالی کنیم. ما انتقاد می کنیم تا خودمان را راضی کنیم. ولی آیا تا به حال به طرف مقابل خود فکر کرده اید؟  او چه سودی از سخنان شما می برد؟
با این کار شما مطمئنا او سرخورده می شود و غرورش که مهمترین چیز برای یک فرد است می شکند. و مسلما دفعه ی بعد کارش را بهتر که انجام نخواهد داد هیچ؛ ممکن است کارش را به طور کلی خراب کند یا آن را رها سازد. در کل انتقاد جز کینه و دشمنی چیز دیگری را به ارمغان نخواهد آورد.
هر کسی فکر می کند کاری را که انجام می دهد مهمترین کار و صحیح ترین کار است، و ما با انتقاد از آن ها نمی توانیم آن ها را از نظر خود برگردانیم. شاید برایتان جالب باشد بدانید که بزرگترین گانگستر امریکا که جانی ترین فرد این کشور نیز به حساب می آمد خود را ناجی مردم می دانست. مطمئنا او و دیگر افراد انتقاد را نمی پذیرند حتی اگر قانع شوند؛ زیرا دوست دارند روی حرف خود بمانند.
سعی کنید به خاطر بیاورید چند بار تا به حال با انتقاد از کسی توانسته اید در او تغییر ایجاد کنید و او را وادار کنید تا کار اشتباهش را ترک کند؟ مسلما هیچ وقت یا حداقل به ندرت.
انتقاد فقط باعث کینه و دشمنی می شود پس:
اصل اول:
انتقاد، سرزنش و گلایه نکنید.
فصل دوم
راز بزرگ راه آمدن با مردم
عمیق ترین اشتیاق در طبیعت بشر نیاز به مهم بودن است. آرزوی مهم بودن و یا رویای بزرگ بودن یکی از هفت تمایلی است که انسان ها بسیار به آنها نیازمندند. آرزوی مهم بودن مهمترین نیاز انسان هاست که انسان ها با آن¬که همواره به دنبال آنند، کمتر به آن می رسند و می توانند آن را بدست آورند. پس کسانی که این حس را در دیگران ایجاد می¬کنند تعداد اندکی هستند و همیشه موفقند زیرا رقیب سرسختی ندارند.
همه ی انسان ها دوست دارند دیگران از آنها تعریف کنند. تفاوت بارز میان انسان و حیوان نیز همین است. انسان ها آرزوی مهم بودن دارند و این بزرگترین محرک انسان به سمت تلاش است.
بسیاری از انسان ها که دیوانه و یا خیال پرداز می شوند در عالم تازه ی خود، خود را انسانی مهم می دانند و به آرزوی بزرگ مهم بودن که در دنیا نتوانسته بودند به آن برسند، دست می یابند.
حال فکر کنید اگر این موضوع آن قدر مهم است که انسان ها به خاطرش جنون می گیرند چه معجزه ای به وقوع خواهد پیوست اگر ما بتوانیم در آن ها با یک تشویق ساده حس مهم بودن را ایجاد کنیم!
همیشه باید از افراد خوب گفت و آن¬ها را تشویق کرد و در تشویق آن ها حتی مبالغه کرد. اما این اعمال تا زمانی جواب می دهند که صادقانه باشند، اما اگر به صورت تملق نمودار کنند کسی گول آن را نمی خورد؛ و نتیجه برعکس خواهد شد. پس تشویق باید صادقانه و از ته دل باشد.
در قدردانی کردن نیز مثل تشویق قدرت عجیبی وجود دارد، زیرا به انسان احساس مهم بودن می بخشد.
تملق یعنی تحسین بی ارزش. شاید جالب باشد بدانیم در مواقع بی کاری نودوپنج درصد در مورد خودمان فکر می¬کنیم. درخیال، خود را آدم مهمی می دانیم، چون به این احساس نیاز داریم. حال اگر کسی بتواند قدرت مهم بودن را در کسی ایجاد کند چه خواهد شد؟ 
معلوم است! علاقه ای شدید در دل طرف مقابل نسبت به خود ایجاد می¬کند. تشویق یک راه برای ایجاد این احساس در دیگری است؛ و نیز قدردانی و همه ی چیز هایی که به طریقی نشان می دهند که ما به طرف مقابلمان توجه داریم. البته این کار نباید فقط به صورت گفتاری نمود پیدا کند. ما باید از ته دل به آنها توجه نشان دهیم که این همان صمیمانه تشکر و تحسین کردن است.
یادمان باشد انسانها فقط به خودشان علاقه دارند. روز، ظهر و شب.
اصل دوم:
تشویق صمیمانه و صادقانه را نثار دیگران کنید.
فصل سوم
آن کس که می تواند این کار را انجام دهد جهان را با خود دارد. آن که نمی تواند، این راه را تک و تنها طی می کند
اگر می خواهید تمامی نکات این فصل را یک¬جا یاد بگیریم بیایید از همین حالا همیشه سعی کنیم از دیدگاه دیگران به موضوع نگاه کنیم. سعی کنیم که در طرح مساله و نیاز خود نیاز شخص مقابل را هم درنظر بگیریم. بنابراین تنها راهی که می توان در دیگران نفوذ کرد این است که به علایق آنان پی ببریم و به آنها بگوییم که چگونه می توانند به آنها دست یابند. تنها راه نفوذ در مردم همین است که درباره ی آن چه علاقه دارند با آنها صحبت کنیم. اگر خواستید کسی کاری برایتان انجام دهد، اول از خود بپرسید چگونه می توانم در او میل به انجام این کار را بر انگیزم و بعد سعی کنید از منافع او صحبت کنید و از علایق او نه از خواسته های خودتان.
اگر موفقیت فقط یک راز داشته باشد، آن دیدن دنیا از چشم طرف مقابل و از زاویه ی دید اوست. افرادی که سعی می کنند به خواسته های خود برسند بسیار زیاد هستند و فقط تعداد اندکی هستند که به علایق دیگران احترام می گذارند و سعی می کنند برای آن¬ها کاری انجام دهند. پس این افراد رقیب های کمتری دارند و موفق تر نیز هستند. اظهار وجود نیاز اساسی طبیعت بشر است. وقتی فکری به ذهنمان می رسد به جای آن¬که دیگران را وادار کنیم که بفهمند این فکر مال ماست چرا کاری نکنیم که آن را متعلق به خود بدانند؟ در نتیجه به آن علاقه مند می شوند و از آن طرف¬داری می کنند.
یادمان باشد: ابتدا در دیگران شوق انجام یک کار را برانگیزیم. کسی که این کار را می کند تمام دنیا را در دستش دارد و کسی که از عهده ی این کار بر نیاید این راه را باید تک وتنها طی کند.
اصل سوم:
در دیگران شوق انجام کاری را برانگیزیم.

اواز



آواز
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام از خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کین سابقه پیشین تا روز پسین باشد



آواز دشتی
سری دیرم که سامونش نمی بو
غمی دیرم که در مونش نمی بو
اگر باور نداری سوی من آی
ببین دردی که درمونش نمی بو

خوش آن ساعت که یار از در در آیو
شو هجران و روز غم سر آیو
ز دل بیرون کنم جان را به صد شوق
همین باجم که جایش دلبر آیو
تصنیف آستان جانان
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
قد خمیده ما سهلت نماید اما
جام می مغانه هم با مغان توان زد
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی
ماییم و کهنه دلقی کتش در آن توان زد
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
سرها بدین تخیل بر آستان توان زد
گر دولت وصالت خواهد دری گشودن
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد
حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی


آواز
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیز رو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین، خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این طوفان نماید هفت دریا شبنمی
تصنیف شیدایی
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافی است غباری دارد
وز خدا می طلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل دریایی
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافی است غباری دارد
وز خدا می طلبم صحبت روشن رایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

آواز

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد

زمین خوردن (داستان کوتاه)


مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد:  من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.
 از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.

مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند.
 همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: من شیطان هستم. مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.

 شیطان در ادامه توضیح می دهد:

من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم. وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم

و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
 به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
 بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.



نتیجه اخلاقی داستان:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.

کلبه نجات (داستان کوتاه)


تنها بازمانده یک کشتی شکسته ، توسط جریان آب به جزیره ای دور افتاده برده شد ، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا اورا نجات بخشد ، او ساعت ها به اقیانوس چشم می دوخت ، تا شاید نشانی از کمک بیاید اما هیچ چیز به چشم نمی آمد .

سرآخر نا امید شد و تصمیم گرفت کلبه ای کوچک بسازد تا از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت نماید.
روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت ، خانه را در آتش یافت ، دود به آسمان رفته بود ،

بدترین چیز ممکن رخ داده بود.

او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: " خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی ؟ "

صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب برخاست ، آن
کشتی می آمد تا او را نجات دهد .
مرد از نجات دهندگان پرسید : " چطور متوجه شدید که من اینجا هستم ؟ "

آنها در جواب گفتند : " ما علامت دودی را که فرستادی ، دیدیم . "