
در زمان های گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد
و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند.
بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد
حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و …
با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت.
نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد.
بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده
برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار
داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.
پادشاه در آن یادداشت نوشته بود:
شعرهای عاشقانه و جالب
فروغ فرخزاد و حمید مصدق برای یکدیگر
دو شعر عاشقانه از این دو شاعر نامی که
شعرهایی عاشقانه برای هم و در جواب همدیگر مینوشتند
شعر زیبای حمید مصدق
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
جواب زیبای فروغ فرخزاد
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
بدون شک تابلویی که در زیر می بینید روایت کننده ی یکی از جذاب ترین و دراماتیک ترین داستان های تاریخ ایران می باشد. این تابلو اثر وینسنت لوپز هنرمند اسپانیایی قرن 18 می باشد.

داستان از این قرار است که مادی ها پس از برگشت از جنگ شوش غنایمی برای خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به نزد کوروش آوردند.
از آن جمله زنی بود بسیار زیبا که گفته می شد زیباترین ه زنان شوش به حساب می آمد و پانته آ نامیده می شد وشوهر او به نام آبراداتاس برای ماموریتی از جانب پادشاه خود به ماموریت رفته بود.
چون وصف زیبایی زن را به کوروش گفتند و نیز از آبراداتاس نام بردند کوروش گفت صحیح نیست که این زن شوهردار برای من شود و او را به یکی از ندیمان خود سپرد تا او را نگه دارد تا هنگامی
که شوهرش از ماموریت بازگشت او را به شوهرش بازسپارند.
در این هنگام اطرافیان کوروش با توصیف زیبایی های این زن به او گفتند لااقل یک بار او را ببین شاید که نظرت عوض شد!
اما کوروش گفت : نه , می ترسم او را ببینم و عاشقش بشوم و نتوانم او را به شوهرش پس بدهم …
ندیم کوروش که مردی بود به نام آراسپ و پانته آ را به او سپرده بودند
عاشق این زن شد و خواست که از او کام بگیرد.
به ناچار پانته آ از کوروش درخواست کمک کرد و کوروش نیز آراسپ را سرزنش کرد و زن را از دست او نجات داد و البته آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای آن کار به دنبال آبراداتاس رفت (از طرف کوروش) تا او را به سوی ایران فرا بخواند.
سپس آبرداتاس به ایران آمده و از ما وقع اطلاع حاصل یافت.
پس برای جبران جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند در هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود
گفت: قسم به عشقی که من به تو دارم و عشقی که تو به من داری… کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد.
مثل اینکه من زن برادر او باشم.
خلاصه اینکه در جنگ مورد اشاره آبراداتاس کشته می شود و پانته آ به بالای جسد او می رود و به شیون وزاری می پردازد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش می کند که مواظب باشند کاردست خودش ندهد . شیون و زاری این زن عاشق هنوز در گوش تاریخ می پیچد و تن هر انسانی را به لرزه در می آورد که می گفت : افسوس ای دوست باوفا و خوبم ما را گذاشتی و در گذشتی … به درستی که همانند یک فاتح در گذشتی
پس از آن در پی غفلت ندیمه چاقویی که همراه داشت را در سینه خود فرومی کند و در کنار جسد شوهرش جان می سپاردهنگامی که خبر به کوروش می رسد ندیمه نیز از ترس خود را می کشد برای همین است که در تایلو جسد زنان دو تا است . و باقی داستان که در تابلو مشخص است . آری چنین است که بزرگمردی به نام کوروش در تاریخ جاودانه می شود.
|
آشنایی با لبنان
خاورمیانه- همشهری آنلاین:
جمهوری لبنان کشوری کوچک و کوهستانی در خاورمیانه است که در ساحل شرقی دریای مدیترانه واقع شده است. این کشور کوچک سالهاست که در قلب درگیریهای خاورمیانه واقع شدهاست. این کشور در ماه جولای سال 2006 میلادی شاهد جنگی خونین با اسرائیلیها بود که به جنگ 33 روزه معروف شد و نتیجه آن پیروزی لبنان بود. لبنان از شمال و شرق با سوریه همسایه است و از جنوب با فلسطین اشغالی. 7/59 درصد مردم آن مسلمان (اعم از شیعه، سنی و دروزی)، 39 درصد مسیحی (کاتولیک مارونی، ارتودوکس یونانی، ارتودوکس ارمنی و ...) و 3/1 درصد بقیه مذاهب را دارند. به دلیل تنوع مذاهب در این کشور نظام سیاسی منحصربفردی در این کشور بر سر کار است که در آن برای گروههای مختلف جایگاهی در نظر گرفته شده است. واژه لبنان از واژه سامی «لبن» گرفته شده است که اشاره به قلههای سفید کوهستانهای لبنان دارد. پایتخت آن شهر بندری بیروت است. هوای سواحل لبنان در زمستانها سرد و بارانی و در تابستانها گرم و
شرجی است. در نواحی بلندتر به ویژه کوهستانها، زمستانها با بارش برف
همراه است و دمای هوا به زیر صفر میرسد. لبنان تا سال 1941 میلادی مستعمره فرانسه بود. این کشور در 22 نوامبر سال 1943 به طور رسمی استقلال خود را به دست آورد. پرچم لبنان سرو سبزی دارد در زمینهای سفید که دو خط قرمز یکی در بالا و دیگری در پایین آن به چشم میخورد. سرو میان این پرچم نشانهای از سرو لبنان است که در کتاب عهد قدیم از آن نام برده شده است. پیش از آغاز جنگ داخلی،لبنان کشوری آرام بود که درآمد خوبی از راه گردشگری، کشاورزی و بانکداری جذب میکرد. این کشور به دلیل بانکهای زیادش به سوئیس خاورمیانه مشهور بود، اما از سال 1975 تا اوایل دهه 90 میلادی این کشور درگیر جنگ داخلی خونینی شد. بر اساس گزارش دانشنامه ویکی پدیا، جنگ داخلی در این کشور از آنجا آغاز شد که در ماه آوریل ۱۹۷۵ میلادی مردان مسلح به روی کلیسایی در شرق بیروت آتش گشودند تا پیر جمیل مؤسس حزب فالانژ لبنان را ترور کنند. البته او جان سالم به در برد ولی این سوءقصد باعث مجموعهای از اقدامات متقابل شد که در نهایت به جنگ داخلی ۱۵ ساله در لبنان منجر شد.
نامها: سیدحسن نصرالله / جان قهوهچی / جورجی زیدان / سمیر سامی قنطار
سیاست در لبنان نظام دموکراسی در لبنان بر پایه مجلس استوار است و ساختار سیاسی این کشور ساختار ویژهای به نام طایفهای (confessionalism) است. این ساختار برای این طراحی شده که از درگیریهای فرقهای در این کشور جلوگیری کند. در این نظام تلاش شده برای همه گروههای مذهبی تاثیرگذار جایگاهی در
بدنه سیاسی کشور در نظر گرفته شود. مثلاً رئیس جمهور این کشور از میان
مارونیهای کاتولیک انتخاب میشود، نخستوزیر سنی است، جانشین نخستوزیر
از میان مسیحیان ارتودوکس انتخاب میشود و رئیس مجلس شیعه است. این ماجرا در میان 128 نماینده مجلس هم تکرار میشود و صندلیهای مجلس به طور مساوی بین مسلمانان و مسیحیان تقسیم میشود. البته نمایندگان مجلس با رأی مستقیم مردم برای یک دوره چهار ساله انتخاب میشوند. در لبنان چهار گروه و احزاب سیاسی اصلی وجود دارد. گروه 14 مارس یکی از این گروههاست. این گروه که اکثریت مجلس لبنان را دارد پس از آن تشکیل شد که رفیق حریری در جریان یک حمله تروریستی کشته شد. یکی دیگر از گروههای سیاسی فعال در لبنان گروه حزبالله است که در حقیقت حزب سیاسی شیعیان لبنان است. این گروه که شاخهای نظامی هم دارد توانست در جریان جنگ 33 روزه نقش مهمی در پیروزی لبنان ایفا کند. امل، گروه دیگر سیاسی در لبنان است که شیعیان طرفدار سوریه عضو آن هستند و رئیس آن نبیه برّی، رئیس مجلس است. جریان آزاد ملی لبنان گروه دیگری است که اعضای آن را مسیحیان تشکیل میدهند و رهبری آن را رئیس سابق ارتش لبنان، میشل عون، به عهده دارد. اقتصاد در لبنان جنگ داخلی ضربههای زیادی به اقتصاد لبنان وارد کرد و درآمد این کشور را به نصف تقلیل داد و جایگاه مرکز بانکداری خاورمیانه را از آن گرفت. در سالهای پس از جنگ، لبنان تلاش کرده است با گرفتن وامهای سنگین موقعیت اقتصادی خود را ترمیم کند.
1/5میلیون نفر از لبنانیها شاغل هستند. در عین حال در حدود یک میلیون نفر نیروی کار خارجی در این کشور وجود دارد. نرخ بیکاری در لبنان 20 درصد است و 28 درصد از مردم آن در سال 1999 میلادی زیر خط فقر زندگی میکردند. در سال 2006 میلادی صادرات این کشور عبارت بودند از جواهرات، مواد شیمیایی غیرآلی، مواد مصرفی مختلف، میوه، تنباکو، مواد معدنی، ابزار آلات برقی و کاغذ که به کشورهای سوریه (8/26 درصد)، امارات متحده عربی (12 درصد)، سوئیس (6 درصد)، عربستان سعودی (7/5درصد) و ترکیه (5/4 درصد) صادر شدند. مواد وارداتی عبارت بودند از مواد نفتی، ماشین، محصولات بهداشتی، البسه، گوشت و حیوانات زنده و مواد مصرفی که از کشورهای سوریه (6/11 درصد)، ایتالیا (8/9 درصد)، آمریکا (3/9 درصد)، فرانسه (7/7 درصد)، آلمان (6 درصد)، چین (5 درصد) و عربستان سعودی (7/4 درصد) وارد شدند. مردم لبنان نخستین ساکنان شناخته شده لبنان، کنعانیها، مردمی از نژاد سامی پودهاند که یونانها آنها را فنیقی مینامیدند. فنیقیها قومی، دریانورد و بازرگان بودند و قلمرو آنان شامل دولت-شهرهایی مستقل در شرق مدیترانه و مهاجرنشینهایی در کرانههای مدیترانه بود. زبان رسمی لبنان عربی است، اما هر یک از اقلیتهای نژادی به زبان خود سخن میگویند. زبان فرانسه نیز کاربرد دارد. میانگین سنی لبنانیها 3/28 سال است و امید به زندگی در این کشور برای مردان67/70سال و برای زنان 77/75سال است. 0/1درصد از مردم این کشور به HIV مبتلا هستند و در سال 2003 میلادی کمتر از 200 نفر بر اثر این بیماری جان خود را از دست دادند. 95 درصد از مردم این کشور را عربها تشکیل میدهند، چهار درصد را ارمنیها و یک درصد را بقیه اقوام. لبنان در عین حال میزبان تعداد زیادی پناهنده از فلسطین است. ارتباطات در لبنان در لبنان 681 هزار و 400 خط تلفن ثابت وجود دارد و 103/1میلیون خط تلفن همراه. همچنین 15 ایستگاه تلویزیونی دارد. به گزارش بی.بی.سی شبکههای تلویزیونی این کشور جزو شبک لبنان نخستین کشور عربی بود که اجازه تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی را داد. تعدادی از شبکههای خصوصی موجود در این کشور وابسته به احزاب مختلف است. همچنین گزارشگران بدون مرز اعلام کردهاند روزنامهها در لبنان بیش از هر کشور عربی آزادی اطلاعرسانی دارند. در دوران جنگ داخلی بیش از 100 شبکه رادیویی خصوصی در این کشور فعال شدند. پس از اتمام جنگ دولت تعداد رادیوهای خصوصی را محدود کرد. 5 هزار و 635 میزبان اینترنتی در این کشور فعال است و 950 هزار نفر از جمعیت آن کاربر اینترنت هستند. لبنان در یگ نگاه
|

استانبول
اطلاعات عمومی
مساحت : 5712 کیلومتر مربع
جمعیت 7309109 نفر ( در سال 1990)
شماره پلاک راهنمایی و رانندگی : 34
" در آنجا ، خداوند و انسان ، هنر و طبیعت با یکدیگر بروی کره خاکی چنان جای شگفت انگیزی آفریدند که ارزش دیدن دارد ." با یک دست آسیا و با دست دیگر اروپا ، و این گونه است که این شهر دو قاره را در آغوش گرفته است . لامارتین استانبول را اینگونه توصیف می کند استانبول بعنوان پایتخت پایتختها ، ابتدا پایتخت دوم و سپس امپراتوری روم شرقی ( بیزانس) و پس از آن نیز پایتخت امپراتوری عثماتی بعنوان خالق جغرافیای صلح قاره ها ، ضمن حفظ غرور انگیز عظمت گذشته خود بسوی آینده ای مدرن گام بر می دارد . تنوع در استانبول ، به راستی بازدید کنندگان را مسحور می کند .
موزه ها ، کلسیا ها ، کاخها ، مساجد ، بازار و طبیعت زیبای آن لذتی پایان نا پذیر به انسان می بخشد . هنگامیکه در ساحل تنگه تکیه گاهی بیابید و انعکاس تلالو سرخ رنگ خورشید را در پنجره های سواحل آنسوی تنگه مشاهده کنید . به سهولت درک خواهید کرد که چرا انسانها ی قرون گذشته این مکان فوق العاده زیبا را برای زندگی انتخاب کرده اند و آنگاه حس میکنید که " استانبول ، شهری در مرکز کره خاکی " است .
زیباترین مکانهای شهر ، در شبه جزیره محصور در دریای مرمره - خلیج و قلعه ها قرار دارد . مناره های بیش از 500 مسجد که از تپه های شهر سر به فلک کشیده است آتمسفری فوق العاده خلق کرده است . در این چشم انداز انسان خود را در رویای شیرین بین گذشته و حال حس می کند شما بیاید حتما" مسجد معروف سلطان احمد را با شش مناره که بواسطه کاشیکاری های آبی رنگ خود به مسجد آبی مشهور شده و سمبل استانبول می باشد را ببینید . در مقابل این مسجد نیز موزه ایا صوفیه که در دوره امپراتور Justinien و بعنوان کلیسا ساخته شده است قرار دارد . این اثر تاریخی که اوج هنر معماری است با تابلوهای موزائیک نفیس با تصاویر حضرت عیسی و حضرت مریم تزیین یافته است . مسجد سلیمانیه نیز که این دو معبد عظیم را از روی تپه دیگری نظاره می کند ، شاهکار هنر معماری امپراتوری عثمانی است .
این مسجد با دستور سلطان سلیمان قانونی و توسط معمار سینان ساخته شده است . بروی تپه ای مشرف بر تنگه و دریای مرمره ، موزه توپکاپی که حدود 400 سال میزبان سلاطین عثمانی و مرکز سیاسی آنها بود قرار دارد . در موزه توپکاپی کلکسیونی از چینی های چینی ، تخت های بسیار ارزشمند طلاکوب شده ، لباسهای سلاطین، جواهرات رویایی ، کتابهای دست نویس کمیاب و حرمسراهای سلاطین را مشاهده خواهید کرد. در وسط میدان هیپودوم مشهور دوره بیزانس که محل مسابقات اسب دوانی بود و در فاصله بین سلطان احمد و ایاصوفیه ساخته شده 3 مناره سنگی دیده میشود . کاخ زیرزمینی ، مهمترین آب انبار ساخته شده در دوره بیزانس می باشد ،
موزه Kariye که یکی از زیباترین آثار دوره بیزانس می باشد هنوز هم دکوراسیون موزائیک و نقاشی دیواری خود را حفظ کرده است .یکی دیگر از مکانهایی که نمی توان چشم پوشی کرد مسجد ایوب است . در اینجا زیارت کنندگان سلطان ایوب ، حظی معنوی همراه با نغمه کبوتران را خواهندچشید. استانبول شهری تاریخی است که آثار باستانی آن با ساختمانهای مدرن ادغام شده است .

در مورد شرایط و لوازم یک ازدواج موفق مطالب بسیاری بیان میشود ونویسندگان و روانشناسان و سخنوران و مشاوران هرکدام به بیان ابعادی از این موضوع می پردازند.
گفته میشود که برای یک ازدواج موفق باید شناخت نسبی وتفاهم بین دختر و پسر
ها وجود داشته باشد، از نظر فرهنگی خانواده ها زیاد از هم دور نباشند،
برای مسائل مادی تدابیری اندیشیده باشند،گذشت و چشم پوشی در زوجین پرورش
یافته باشد، و صدها و هزاران گزاره دیگر که هریک از منظری در جستجوی
راههای دستیابی به عشقی پایدار و عمیق اند.
هرروزه در سراسر جهان سمینارها، کارگاه ها وجلسات مشاوره فراوانی برگزار
میشودتادر آنها مردم یاد بگیرند که چگونه ازدواجی موفق داشته باشند.
اما چرا نتایج آن گونه که باید باشد نیست؟!
در ادامه مطلب این بحث آموزنده و مفید رو دنبال کنید . . .

هنوز هم بعد از این همه سال، چهرهی ویلان را از یاد نمیبرم. در واقع، در طول سی سال گذشته، همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت میکنم، به یاد ویلان میافتم ...
ویلان پتی اف، کارمند دبیرخانهی اداره بود. از مال دنیا، جز حقوق اندک
کارمندی هیچ عایدی دیگری نداشت. ویلان، اول ماه که حقوق میگرفت و جیبش پر
میشد، شروع میکرد به حرف زدن ...
روز اول ماه و هنگامیکه که از بانک به اداره برمیگشت، بهراحتی میشد
برآمدگی جیب سمت چپش را تشخیص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.
ویلان از روزی که حقوق میگرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته میکشید،
نیمی از ماه سیگار برگ میکشید، نیمـی از مـاه مست بود و سرخوش...
من یازده سال با ویلان همکار بودم. بعدها شنیدم، او سی سال آزگار به همین
نحو گذران روزگار کرده است. روز آخر کـه من از اداره منتقل میشدم، ویلان
روی سکوی جلوی دبیرخانه نشسته بود و سیگار برگ میکشید. به سراغش رفتم تا
از او خداحافظی کنم.
کنارش نشستم و بعد از کلی حرف مفت زدن، عاقبت پرسیدم که چرا سعی نمی کند زندگیاش را سر و سامان بدهد تا از این وضع نجات پیدا کند؟
هیچ وقت یادم نمیرود. همین که سوال را پرسیدم، به سمت من برگشت و با چهرهای متعجب، آن هم تعجبی طبیعی و اصیل پرسید: کدام وضع؟
بهت زده شدم. همینطور که به او زل زده بودم، بدون اینکه حرکتی کنم، ادامه دادم:
همین زندگی نصف اشرافی، نصف گدایی!!!
ویلان با شنیدن این جمله، همانطور که زل زده بود به من، ادامه داد:
تا حالا سیگار برگ اصل کشیدی؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفتی؟
گفتم: نه !
گفت: تا حالا غذای فرانسوی خوردی؟
گفتم نه
گفت: تا حالا همه پولتو برای عشقت هدیه خریدی تا سورپرایزش کنی؟
گفتم: نه !
گفت: اصلا عاشق بودی؟
گفتم: نه
گفت: تا حالا یه هفته مسکو موندی خوش بگذرونی؟
گفتم: نه !
گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگی کردی؟
با درماندگی گفتم: آره، ...... نه، ..... نمی دونم !!!
ویلان همینطور نگاهم میکرد. نگاهی تحقیرآمیز و سنگین ....
حالا که خوب نگاهش میکردم، مردی جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ویلان
جلویم ایستاده بود و تاکسی رسیده بود. ویلان سیگار برگی تعارفم کرد و بعد
جملهای را گفت. جملهای را گفت که مسیر زندگیام را به کلی عوض کرد.
ویلان پرسید: میدونی تا کی زندهای؟
جواب دادم: نه !
ویلان گفت: پس سعی کن دست کم نصف ماه رو زندگی کنی 
Every sixty seconds you spend angry, upset or mad, is a full minute of happiness you'll never get back
هر 60 ثانیه ای رو که با عصبانیت، ناراحتی و یا دیوانگی بگذرانی، از دست دادن یک دقیقه از خوشبختی است که دیگر به تو باز نمیگردد
Life is short, Break the rules, Forgive quickly, Kiss slowly, Love truly, Laugh uncontrollably, And never regret anything that made you smile
زندگی کوتاه است، قواعد را بشکن، سریع فراموش کن، به آرامی ببوس، واقعاً عاشق باش، بدون محدودیت بخند، و هیچ چیزی که باعث خندهات میگردد را رد نکن
بقراط که به عنوان پدر علم طب جدید شناخته شده است، نخستین کسی بود که پزشکی را از خرافات جدا کرد. وی که در جزیره یونانی توس به دنیا آمد پسر یک طبیب بود . بقراط اعتقاد معاصرین خود را که می گفتند بیماری توسط خدایان انتقام جو به وجود می آید، رد کرد و به جای آن اعلام کرد که هر بیماری، یک علت طبیعی دارد. او گفت که اگر علت را بیابید، می توانید آن را درمان کنید.

بقراط می گفت با مشاهده نشانه های یک بیماری و در نظر گرفتن شدت آن، پزشک می تواند چشم انداز این بیماری را برای یک بیمار خاص پیش بینی کند. بقراط بر اساس چنین اندیشه های منطقی یک مدرسه طب را بنیان نهاد.
عقیده پزشکی دیگری که بقراط قبول داشت، آن بود که روش درمانی که برای یک بیمار به کار می رود، ممکن است برای بیمار دیگر موثر نباشد. وی اعلام کرد که آنچه برای یک نفر غذاست، ممکن است برای دیگری زهر باشد.
بقراط همچنین سایر پزشکان را تشویق می کرد که از درمان های ساده مانند یک رژیم غذایی سالم، استراحت زیاد و محیط تمیز استفاده کنند. او می گفت زمانی که پزشکان نمی توانند بیماری را درمان کنند، طبیعت اغلب این کار را می کند. در بیماران رو به مرگ نباید از روش های ساده ی درمان استفاده کرد و پیشنهاد کرد که بیماری های بحرانی، معالجه های بحرانی هم می خواهد.
وی معتقد بود که پزشکان باید خادم بیماران خود باشند و معیارهای سلوک شرافتمندانه را رعایت کنند. در زمان وی گاهی پزشکان برای از بین بردن بعضی از بیماران خود تطمیع می شدند و امکان داشت که یک حاکم به پزشکی دستور دهد که برای کشتن دشمن خود از سم استفاده کند. بقراط گفت: پزشک در مورد بیمار مسئول است.
بقراط تعهد نامه ای را که امروزه دانشجویان پزشکی موقع اخذ درجه دکتری اظهار می کنند، تهیه کرده است.
« در بخشی از این سوگند نامه آمده است که من عمیقا تعهد می کنم که خود را وقف خدمت به انسانیت بنمایم. من حرفه خود را با وجدان و شرافت انجام خواهم داد و سلامتی بیماران نخستین وظیفه من خواهد بود.»
اگر چه بقراط سهم بسیاری در هنر شفای بیماران داشته، ولی اطلاعات کمی از زندگی شخصی او در دست است. تاریخ نویسان بر این باورند که او به مصر رفته و در آنجا پزشکی را آموخته است، سپس در بسیاری از جاها از جمله آتن تحصیل کرده و سر انجام به زادگاه خود برگشته است. یک مجسمه بدون پوشش در جزیره توس موجود است که ظاهرا مربوط به بقراط بوده و او را مردی کوتاه قد با ریش های مجعد نشان می دهد.
سخنان بقراط تا کنون باقی مانده است زیرا دانشجویان او نکته هایی از درس هایش را جمع آوری کرده و با انتشار کتاب هایی آن را شرح داده اند.
بیش از پنجاه کتاب با نام بقراط وجود دارد و نوشته هایش برای توجیه آنکه او را « پدر علم طب» بنامیم، کافی است.
رازهای سایت یوتوب

196,000,000
این شماره تعداد مرتبه نمایش کلیپ ویدیوئی با نام “عاشقانه بد”، “لیدی گاگا” خواننده زن آمریکایی در یوتیوب است که آن را به برترین قطعه ویدیوئی یوتیوب تاکنون تبدیل کرده است. پس از این کلیپ قطعه ویدیوئی “چارلی انگشت منو گاز گرفت!” که به دو برادر تعلق دارد، با 185 میلیون بازدید در جای دوم قرار گرفته است.

45,000,000
1,000,000
در سپتامبر سال 2005 تبلیغات ویدیوئی شرکت نایک با نامه “لمس طلا” که در آن رونالدینهو فوتبالیست برزیلی حضور یافته بود، برای اولین بار رکورد ۱ میلیون نمایش را در یوتیوب شکست.
2007

قابیلت راهاندازی کانالهای ویدیوئی شخصی آنلاین با راهاندازی کانال ویدیوئی شخصی ملکه انگلیس که در آن پیامهای وی در کریسمس و قطعه فیلم هایی از خانواده سلطنتی نمایش داده میشد. پس از آن باراک اوباما در سال 2009 و پاپ نیز به این اقدام مبادرت کردند.
1,700 تعداد سالی که برای دیدن تمامی فیلمهای ویدیوئی موجود در یوتیوب باید صرف کنید. 100 تعداد سالهای قطعات فیلمهای ویدیوئی است که هر روز توسط قابلیت شناسه
محتوا توسط یوتیوب اسکن و بررسی میشوند. در این قابلیت، یوتیوب از
کپیرایت فیلمهای ویدیوئی مولفان دفاع میکند و به صاحبان آثار اجازه
میدهد که در صورت استفاده غیرقانونی از آثار آنها نسبت به کسب درآمد
انلاین و یا مسدود کردن این قطعات اقدام کنند. این قابلیت رایگان بوده و
توسط هزار تولید کننده محتوا استفاده میشود. 70 درصد ترافیک بازدیدکنندگانی که از کشوری به غیر از ایالات متحده آمریکا وارد این سایت میشوند. 24 در هر دقیقه 24 ساعت به فیلمهای بارگذاری شده در یوتیوب افزوده میشود
که این آمار نسبت به ماه می سال 2009 که 20 ساعت در هر دقیقه بود، 20 درصد
افزایش نشان میدهد. 23 تعداد کشورهایی که یوتیوب در آنها به صورت محلی سرویس میدهد . یوتیوب به 24 زبان زنده دنیا نیز قابلیت زیرنویس ارائه میدهد. 15 مقدار زمان متوسطی که هر کاربر یوتیوب به صورت روزانه در این وبسایت میگذراند.

چاد هارلی مدیر اجرایی و موسس یوتیوب ماه گذشته
در گفتگو با دیلیتلگراف اعلام داشته بود که قصد دارد یوتیوب را به جایی
برساند که به نوعی تلویزیون به حساب آید و این یعنی از متوسط 15 دقیقه
برای هر کاربر در هر روز به متوسط 5 ساعت برای هر کاربر در هر روز٫ منبع: دیلیتلگراف

این روز ها کمتر کسی هست که گوگل را نشناسد.
حداقل کسی که حتی یک بار وارد اینترنت شده باشد گوگل رو میشناسد و از مزایای آن با خبر است.
گوگل سایتی که توسط آن می توانیم به جستجوی مورد نظر خود بپردازیم
و به راحتی به هدف خود برسیم.
اما چندین ماه است که دیگر نمی توانیم به راحتی به جستجوی خود برسیم و متاسفانه در ایران سرچ کردن در گوگل مانند عبور از هفت خوان رستم شده است.
تا حالا برای شما هم پیش اومده است که در حین جستجو در گوگل به سایت های برخورد کنید که بعد از وارد شدن به این سایت ها فاقد محتویات مورد نظر هستند.
به این جور سایت ها می گویند : سایت اسپم
به طور مثال من قصد داشتم بدونم که آیا گوشی بنده اصل است و یا خیر.
بعد از جستجو گوگل در کل صفحه اول جستجوی یافت شده شاهده سایت های اسپم بودم .

در واقع این جور سایت ها با فریب دادن گوگل در صفحات اول گوگل یافت میشوند که به جزء ضرر به کاربر هیچ سودی دیگری برای ما ندارند .
هدف این جور سایت ها : افزایش ترافیک سایت,افزایش رتبه السکا,افزایش پیچ رنک,خراب کردن دنیای مجازی
متاسفانه گوگل تا اینجا توانسته است خیلی از سایت ها رو بلوک کند و در
لیست سیاه خود قرار دهد ولی خوب دنبای مجازی انقدر بزرگ شده است که به
راحتی نمی تواند این جور سایت ها رو بلوک کند و به نیازی یاری ما هستند.
برای گزارش سایت های spam میتوانید با مراجعه به این آدرس و پرکردن فرم مربوطه مشخصات سایت اسپم را به گوگل بفرستید تا گوگل این جور سایت ها را بلوک کند.
بعد از وارد شدن به این لینک فرمی را میبینید که طبق باید طبق آموزش زیر مراحل رو طی کنید تا سایت به گوگل معرفی شود.

در لیست زیر چندین سایت رو معرفی می کنیم و از همه کاربران اینترنت خواهشمند هستیم تا سایت های مشابه رو به گوگل معرفی کنیم و از وبلاگ نویس های عزیز میخواهیم که این مطلب را در وبلاگ های خود قرار دهند تا هر چه زودتر این جور سایت های اسپم از گوگل حذف شود.
http://7gardoon.com
http://city01.ir
http://payamsara.com
http://engfa.com
http://agahinameh.org
http://agahinameh.info
http://search.cd2000.net
http://www.daraje1.com
http://patoghfa.ir
http://www.mihanrobot.com
http://patoghfa.com
نکته:انجام این کار نیاز به ارسال زیاد گزارش به گوگل دارد و اگر هر سایت اسپمی حداقل ۳۰۰ بار گزارش داده شود گوگل سایت اسپم رو بلوکه می کند.
موفق و پیروز